فدایی واقعی، مبارز سرسخت، رفیق اشرف دهقانی!
در دورانی که من به عنوان یک کارگر در درون یک محفل کارگری بودم، تنها حرف بود، مطالعه داستانها و کتابهای گورکی بود. در خاموشی بسر میبردیم. در کل جنبش دەها محفل اینجوری وجود داشت.
سایەای شوم، سایەی جور و ستم، سایەی استثمار و بی حقوقی تودەها، سایەای بود بر سر مادرانی که بچەهایشان را در گرسنگی از دست میدادند. برسر پدرانی که از خجالت خود را گم و گور میکردند و هرگز به میان عزیزانشان بر نمیگشتند. سایەای بود که سکوت را در گلوی صدها هزار کارگر بدون مسکن و گرسنه و بیکار، هزاران دهقان آوارەی شهرها، خفه کردە بود. سایەای که در وجود شاه و سیستماش خلاصه شده بود. خفقان و سکوت، بی عملی، زندان و شکنجه در سایەی این سایە انجام میشد. حتا این سایە سکوت و بی عملی را در محفلهایی که اشاره کردم، به وجود آورده بود.
اما ناگهان در ١٩ بهمن ۴۹ صاعقەای، درست از وسط این سایه گذشت. آن سایە ترک برداشت و آن آذرخش روزنەی امیدی شد. آن هیولای زور و قلدری، خدایگانیاش به صورت جانوری نحیف و افتادنی در آمد. در میان محافلی که اسم بردم، امیدها جوانه زد، گامها بلندتر و تندتر شدند، آن اضطراب و چە کنمها، جایشان را دادند به نترسی و پیشنهاد عمل. شکسته شدن سکوت و هجوم جوانان در تظاهراتهای خیابانی و پیوستن به سازمان چریکهای فدایی خلق، فاکتورش همان تاریخ سازمان چریکهای فدایی خلق میباشد. آذرخش سیاهکل نه تنها برای جوانان بلکه برای پیران که کمترین روزنەی امیدی در زندگیشان نبود، شگفتی و شادی و امید به همراه داشت. از طرف دیگر دشمن کارگران و زحمتکشان به هراس افتاد، تنش لرزید، دخیل بست به دروغ، تهمت، شکنجه و اعدام، و پناه برد به اربابان آمریکائی و یاران اسرائیلیاش.
با وجوداین، سالهای شوم دیگری نیز آمدند، سرکوبگری دشمن کارگران و زحمتکشان، با ایجاد فضای شکنجه و اعدام و خفقان از نوع دیگری از یک طرف، و از طرف دیگر فدا شدن فدائیانی که قهرمانانە، جانشان را یا با گلوله دشمن و یا با سیانور صداقت و ایمان به پیروزی، از دست میدادند، وضعیت، سستی و نا امیدی دیگری به وجود آورد.
اما طولی نکشید که ناگهان، با خبر دیگری، خنده بر لب جوانان باز شد و شگفتی دیگری بر چهرە تودەها ظاهر گشت. فضا فضای باورها به آینده شد. این خبر فرار اشرف دهقانی، از حصار غیر قابل نفوذ دشمن بود. این فرار نیز هزاران داستان به دنبال خود داشت. چگونگی فرار با ناباوری روبرو بود، اما فرار واقعیت داشت و همین خود بس بود که تودەها باور کنند دیوار و حصار دشمن از طرف قهرمانان کارگران و زحمتکشان قابل نفوذ است و فرو خواهد ریخت.
فرار اشرف دهقانی (حتا اگر دیگران این را بگذارند به حساب مبالغه) به باور من، توپ دیگری بود که به اندازه آذرخش سیاهکل صدا داد. میدانم دشمنان خود فروختەی اپورتونیست، فرخ نگهدارها، سازش کاران چند خطی این را به حساب گزافەگویی من خواهند گذاشت. اما این یک واقعیت تاریخی است که به دنبال فرار نە چندان با فاصله دور، چاپ حماسه مقاومت آذرخش دوم را به وجود آورد. باور و یقین دارم مبارزینی که حتا الفبای مبارزە را هنوز بلد نبودند، حاضر بودند، تحت هر شرایطی این کتاب را پیدا کردە و مطالعه کنند. چگونگی فرار و عدم توانایی دشمن در دستگیری اشرف دهقانی و اقدام به نوشتن حماسه مقاومت، سطح استقامت، شجاعت و ایمان به مبارزه را بالا برد.
این کتاب تئوری نبود، این کتاب رهنمود نبود، این کتاب پردە از اسرار پستی، ذلالت و دنائت سیستمی برداشت که شاەاش هر روز در محافل بینالمللی ادای اصلاح طلبی و دمکرات بودن را در میآورد. در داخل کشور هم دست کدخدای اجیر شده روستائی را در اخبار تلویزیون میفشرد. سر به کارخانەهائی میزد که نصف کارگرانش در مرخصی بودند و لباس کار آنها را ارتشیان و پاسبانان پوشیده و زندە باد شاهنشاه میگفتند و کف میزدند. حماسه مقاومت چهره پلید شاە و سیستمش را به تودەها معرفی کرد و شناساند. حماسه مقاومت تیری بود که رودررو به دشمن کارگران و زحمتکشان شلیک شده بود.
رفیق! شما کتابهای زیادی نوشتەاید، همیشه فکر میکردم، که در “جدال با خاموشی” نقشاش شباهت به حماسه مقاومت دارد. سر چشمه این فکر فروش کتاب در کتاب فروشیها و گفتگوهائی بود که راجع به این کتاب شنیده بودم.
اما اکنون باید اعتراف کرد که کتاب جدید شما “شکلگیری چریکهای فدایی خلق و نقد تاریخ جعلی” آذرخش دیگری خواهد بود که در میان جنبش واقعی کارگران و زحمتکشان همان نقش حماسه مقاومت را خواهد داشت. این کتاب نیز مانند حماسه مقاومت، پردە از اسراری بر میدارد، که سالیان زیادی در درون جنبش کمونیستی و مبارزه مسلحانه پرچم پر شکوه چریکهای فدائی خلق را به دست گرفته و در زیر آن و با نام آن، در سال ۵۷ نیروها و انرژیهای رها شده را متأسفانه به سیلاب اپورتونیسم راست طرفدار حزب توده کشاند. کتاب “شکلگیری چریکهای فدایی خلق و نقد تاریخ جعلی” نیز تیری است که رودررو به چهره پلید اپورتونیستهای تودەای و طرفدار خمینی شلیک شده است. برای نوشتن این کتاب باید شما را صمیمانه تقدیر کرد. پیروز باشید.
مظفر – پنجم مرداد ۱۴۰۰
از همین دسته
مسیری که برای سوسیالیسم در روسیه طی شد! رفیق اشرف دهقانی
چاپ جدید نقدی بر کتاب اسپارتاکوس منتشر شد!
مصاحبه «پیام فدایی» با رفیق اشرف دهقانی در مورد کتاب جدیدش!